فهرست

ميلاد با سعادت هشتمين خورشيد تابناک امامت حضرت امام رضا (ع) را به همه دانشجويان عزيز تبريک مي گوييم

...

گذري بر زندگي آن حضرت: حاصل ازدواج امام موسي کاظم (ع) و نجمه در سال 148 هجري، در مدينه ديده به جهان گشود. نام مبارکش را علي نهادند. علي‌بن‌موسي به «رضا»‌ ملقب بود. چرا که به فرموده امام جواد(ع) خداوند در آسمان و رسول خدا در زمين از او راضي و خشنود بودند. از ديگر القاب ايشان مي‌توان به صابر، رضي،‌وفي، فاضل و صديق نيز اشاره کرد. کنيه آن حضرت را «ابوالحسن» ذکر کرده‌اند و به همين سبب به ايشان ابوالحسن ثاني نيز مي‌گفتند. چرا که کنيه پدر بزرگوارشان نيز ابوالحسن بود. بيشتر دوران زندگاني پربرکت امام رضا(ع) در مدينه سپري شد و ساکنان مدينه احترام بسياري براي ايشان قائل بودند. امام در سن 35 سالگي به امامت رسيد و مدت امامت ايشان 20 سال به طول انجاميد. ده سال اول امامت ايشان همزمان با زمام‌داري هارون، 5 سال بعد مقارن با خلافت امين و 5 سال آخر امامتشان مقارن با خلافت مامون بود. در سال 200 هجري، امام به اجبار مأمون و از روي اکراه ولايت‌عهدي را پذيرفت، مشروط بر اين که در هيچ‌يک از امور کشورداري دخالت نداشته باشد. بنابراين امام به همراه فرستادگان مأمون از مدينه راهي مرو (خراسان) شد. جهت ديدار کمتر شيعيان با امام، مسير غيرمتعارف بصره، اهواز، فارس، يزد، نيشابور انتخاب شد. امام در نيشابور با استقبال گسترده شيعيان روبرو شد و نقل است 6 تا 10 هزار نفر در بيرون از شهر نيشابور به استقبال امام آمدند. استقبال پرشور مردم نيشابور و درخواست «ابوزرعه رازي» و «محمد بن اسلم طوسي» از راويان مشهور آن زمان از امام رضا، مبني بر قرائت حديث به بيان حديث «سلسلة‌الذهب» از سوي امام منجر شد. نقل است اين حديث را 24 هزار نفر نوشتند پس از ورود امام به مرو، مأمون به پيشواز ايشان آمد و در طول سه سال حضور ايشان در دستگاه خلافت عليرغم کينه و حسد فراوانش، در بيشتر موارد با امام با احترام برخورد کرد. اين موقعيت فرصت مناسبي بود تا امام در جهت فراهم آوردن آسايش شيعيان بکوشد. ضمن اين که مناظرات کلامي امام با رؤساي اديان مسيحيت، يهوديت، زرتشت و ... در آن زمان باعث بروز هر چه بيشتر شخصيت علمي ايشان شد. سرانجام مأمون که نصايح امام در مراعات شئونات ديني و مردمي به تنگ آمد، کينه‌توزانه از امام را مسموم و در سال 203 هجري به شهادت رساند. امام رضا(ع) در بالاي قبر هارون‌الرشيد در قريه سناباد (مشهد کنوني) در ميان مشايعت شيعيان و دوست‌دارانش دفن گرديد. از خصوصيات اخلاقي ايشان مي‌توان به موارد زير اشاره کرد: بسيار بردبار و صبور و شکيبا بود. قرآن بسيار تلاوت مى‌کرد. به نماز اول وقت پايبند بود. هيچ گاه با سخن خود، ديگران را آزار نداد. سخن هيچ کسى را قطع نکرد. در حضور ديگران هرگز به ديوار تکيه نمى‌زد. به عيادت بيماران مى‌رفت. در تشييع جنازه‌ها شرکت مى‌جست. از مهمانان خود، شخصاً پذيرايى مى‌کرد. وقتى بر سر سفره‌اى مى‌رسيد، اجازه نمى‌داد تا به احترام او از جاى برخيزند. به نيازمندان بسيار کمک مى‌فرمود. با خدمتگزاران خود بر سر يک سفره مى نشست و غذا مى خورد. هميشه چهره‌اى خندان داشت. هرگز با صداى بلند و با قهقهه نمى‌خنديد. هنگام نشستن، هرگز پاى خود را در حضور ديگران دراز نمى‌کرد. شبها کم مى‌خوابيد و بيشتر شب را به عبادت مى پرداخت. بسيارى از روزها را روزه مى‌گرفت. سجده‌هايش بسيار طولانى بود.